جمعه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۸

امید را دریابیم؛



دشمن پیش رو بیرحمانه میکشد. بیش از سه دهه است که لحظه به لحظه این کشتن را تمرین کرده پس لاجرم ملکه ذهنش شده. جزوی از ذاتش گشته.هرچند که امروز بسیار وحشت زده است و به نسبت همین وحشت زدگی به در و دیوار هم مشت میکوبد.وحشت از پایان .

کار ایران با رفتن این گروه و آمدن آن یکی بسامان نمی شود .امروز ما نیاز به یک انقلاب داریم .انقلابی که خون نمیریزد ،سینما و بانک و دانشگاه آتش نمیزند اما هنجارهای فرهنگی اقتصادی و اجتمایی جامعه را به کلی دیگر گونه می کند.انقلابی که بنیانهای ارزشی ملتی را آنچنان تغییر دهد که هیچ دروغگوی قاتلی چون خمینی و خامه ای در آن بخت نشستن بر "مسند قدرت" را نداشته باشند.موفقیت در حرکت عظیم اجتمایی چون این، نیازمند صبوریست. ما امروز تنها به اندازه ای که شایسته آن بودیم، پیروزی به دست نیاوردیم چون شایسته تر از آنیم. چون تا همیشه این انرژی جوانی و انگیزه قدرت و این بیشماریمان را داریم. چون راه و هدف مان نقصانی نپذیرفته اند.صبور باشیم .باید نشان دهیم که اندیشه مان همواره بالاتر از شورمان است و در حال آموختنیم. آنچه را که امروز آموختیم، پلی کنیم برای رسیدن به هدف. پله ای کنیم برای جهش و تازیانه ای کنیم برای کوبیدن بر صورت دشمن این میهن که ایران و ایرانی را به گروگان گرفته است.

گفته ها و اندیشه های درخشان در بین این نسل پرشور و رشید ایران فراوان است اما آنچه که به ذهن من رسیده با شما در میان گذاشته ام مطالب و مواردی که شاید کمک کند تا بیشترین بهره را از رویدادهای امروز ببریم. هر چند که می پذیرم که چون هر نوشته ای امکان خلل و ناراستی در آن است.

۱- گفتن آنچه میخواهیم: برادرم آنچه را که میخواهی بر سر دشمنت فریاد کن. آیا درد تو اثبات این است که "خدا بزرگ است"؟خواهرم آیا "الله اکبر" دوای ستم هایی است که بر تو میرود؟پدرم آیا فریاد زدن "یا حسین " و "یا مهدی" ایران فردا را جای بهتری برای زیستن دخترت میکند؟ مادرم، تفکر خامنه ای ها، دشمن وجود سبز توست. حال چه شعارت "جمهوری اسلامی" باشد چه جمهوری برای ایران.پس چرا سخن دلت را فریاد نکنی ؟هموطن پاک نهادم،از سر دردی که چون دریا بی کرانه است تو را به گواهی میطلبم که آیا چون من نمی اندیشی که دشمنم اوست که برادرم را دربند کرده .آیا خمینی و خامنه ای آن قاتلین بد نهادی نیستند که شب هنگام پیش از به گلوله بستن خواهرم به او تجاوز کرده و صبح پول مهرش را میدهند؛پیش از آنکه به بهانه بهای گلوله نشسته به قلب خواهرم، دوباره آن را باز ستانند.آیا دیو بد نهاد او نیست که دست پرورده اش این چنین بی مهابا تمام تلاش و حس وظیفه شناسی به مولایش را به کار می بندد تا دست جوانی را جلوی چشم همه دنیا خورد کند؟(1)هموطنم دردت را فریاد کن.آزادی،جوانی و ایرانت را فریاد کن.مرگ دیکتاتور را فریاد کن.جدایی دین را از قدرت آواز کن.نابودی تفکر ولایت فقیهی را بخوا.واژگونی شالوده رژیمی که با سلاح کشتار بالیده و پا گرفته را سرودی تازه بخوان.شعار حقیری را سر مدهیم که شعار دشمنمان هم هست.

۲- بهره نگرفتن از ابزارهای رژیم:جمهوری اسلامی آموزگار خوبی نیست که اگر بود، ایران غرقه به خونی نداشتیم. روشهای جمهوری اسلامی نه تنها شایسته آموختن نیست، بلکه بایسته پرهیز است.با ریش و و چفیه و الله اکبر نمیتوان به جنگ مفاهیم ویرانگر پشت همین نمادها رفت.کسی هرگز به پای پختگی خود جمهوری اسلامی در به کار گیری این نمادهای ناصواب نخواهد رسید. با ظاهر خود را شبیه دشمن ساختن، تنها ناخن به صورت خود کشیده ایم. دورویی ورزیده ایم و این آغاز باطن خود را شبیه او ساختن است. ما بیشماریم و قدرتمند. ما رو به رویش داریم و آنان سر به ریزش. اگر خودمان باشیم،دشمن در بیشماری ما غرق است.پس چرا دوباره همان شعارها و رفتارهای آنان را به کار گیریم و خود را شبیه آنان کنیم؟چرا وقتی که سرداران این رژیم که سر آزادگان بسیاری به دست آنان بر سر دار است،امروز از وجود ما آنچنان غرقه در ترس و وحشت هستند که فردایی برای خود متصور نیستند(2)،باز گوش به فرمان روشهای آنان باشیم؟

۳- چرا از این همه موازین شقاوت آمیز این رژیم عدول نکنیم؟چون ما را ساختارشکن و هرج ومرج طلب میشناسند؟(3) جز این است که خواهان شکستن ساختار ظلم و جوریم ؟ جز این است که حتا بسیاری از آنانی که لاف در خط امام و موازین اسلامی بودن را داشته اند، امروز بخاطر ناصواب بودن آن خط و خطوط و موازین خود در کنجی خزیده اند پیش از آنکه بهترین فرزندان این آب و خاک را به سینه خاک بسپارند ؟ خط منحرفی که از شدت انحراف و خمیدگی به حلقه ی تنگ و بسته می ماند که هیچ کس را یارای ورود به آن نیست.جز این است که خط امام و ولایت خامنه ی ها و بسیاری از این موازین مذهبی، سه دهه است که دم به دم زهر به کام هر ایرانی پاک نهادی ریخته؟ جز این است که این وحشیگریهای جمهوری اسلامی از این خط پلید امامی و این قوانین ضد بشری ریشه میگیرد؟ چرا از این همه شقاوت و بد نهادی زاده تفکر ولایی ، جمهوری اسلامی مدل بدون روتوش یا مدل اصلاح شده و خط سیاه و منحرف امام عدول نکنیم؟نشان دهیم که ما تنها گروه کوچکی که غلطی کرده ایم نیستیم(4)نشان دهیم که آزادی و سکولاریزم برای فردای این میهن خطری نیست(5) مگر برای آنکه ریگی در کفش دارد.

۴- او که بر سر به دست آوردن آرمانش مدتی را هزینه داده صبح فردای پیروزی فریب آرمانهای تقلبی را نخواهد خورد .امروز دیگر هیچ ریاکاری نمیتواند مانند ده ماه پیش هم با خامنه ای و احمدی نژاد باشد و هم با ما.اندک زمانی دیگر هم جدایی خط خمینی با خط مردم آنچنان خود را فریاد خواهد زاد که میدانی برای هیچ دورویی نخواهد ماند.آن روز زمان بلوغ ماست و دست آوردهای آن روزمان از گزند دستبرد و فریب محفوظ خواهد بود. اما امروز،هنوز پیش از هر جایی، اسبهای تروا در ذهن های ماست. شتاب در این مسیر کال و خام بودن به ارمغان می اورد نه پیروزی.پیروزی ما روزی است که دشمن درونی یا نادان دوست را بشناسیم وگرنه ناگزیر از عقب گردهای تکراری و هزینه های بیفایده خواهیم بود.

۵- چرا در کنار همه شعارهایمان، فریادمان را به گوشه کارمندان ، کارگران ،زحمتکشان، معلمین و ... نرسانیم؟ چرا نگرانیمان برای آنها را نشان ندهیم و بیش از پیش ابراز نکنیم؟ که ایرانی برای همه میخواهیم، که دل نگران یکی از بزرگترین مشکلات مردم فقیر این آب و خاک ثروتمند هستیم. گرانی،فقر،فحشا،بیکاری،وطن فروشی و دزدی پول نفت و واگذاری آب و خاک و غارت منابع ایران توسط سپاهیان را بیش از پیش فریاد کنیم.

۶- چرا روزهای خودمان را برای بیان خواسته هایمان بر ناگزینیم جای آنکه از سالروز جمهوری اسلامی و از ۲۲ بهمن خونین بهره بجوییم؟روزهایی چون عاشوراها، بهترین انتخاب برای رساندن پیام همدلی و هم گرایی به گوش هموطن تحت ستم سنی،بی دین،یهود زرتشتی،بهایی،مسیحی و ... نیستند.چرا از سالروزهای باستانیمان که به نیکی همواره با مهر و خوشحالی گره خورده اند، سود نبریم یا هر آنچه که همه بر سر آن توافق داریم.چرا آنان تابع ما نباشند و ما همیشه باید تابع و گوش بزنگ اجازه جمهوری اسلامی برای تعیین روزی باشیم؟دوست من تفکر ولایی تنها از تو تایید می طلبد وگرنه برای وجود سبز تو هیچ ارزشی قائل نیست؛چه فریاد جمهوری اسلامی سر دهی،چه جمهوری ایرانی با باتوم بر سرت خواهد کوفت.وجود من نجس و اعمالم همه یکسره هبط است،مگر آنکه تایید کنم.آیا خامنه ای را تایید میکنی؟

۷- می توان به هم میهنان بلوچ و کرد و لر و ترک و آذری و فارس و گیلک و مازندرانی و ... بیش از پیش نشان دهیم که دل نگران خستگیهای آنانیم. نشان دهیم که ایرانی برای همه میخواهیم.به شخصه بالاترین آرزوی من ایرانیست که در آن قوم فارس برای ستاندن حق مردم کرد چون سپند روی آتش بالا و پایین پرد و هم میهن ترک من دوشادوش خواسته های خود، پیگیر خواسته های ایرانی بلوچ باشد و همگی پیگیر خواسته های یکدیگر و ایران را برای همه بخواهیم.

۸- اگر خواهان واژگونی این رژیم بدون خونریزی و باز گشودن گره جمهوری اسلامی از سر ایران بدون توسل به دندان هستیم،نباید یک لحظه فشار را از سر سرداران قاتل سپاهی و بسیجی ، دنباله های تفکر ولایی و خط امامی ، مزدوران خامنه ای و احمدی نژاد برداشت.حفظ فشار همیشگی سبب می شود تا آنان قدرت تصمیم گیری و انتخاب و برنامه ریزی را از دست دهند و اختلافهای همیشگی بر سر قدرت و پول شدت یابد.دچار پراکندگی میگردند و از درون آغاز به جویدن یکدیگر خواهند کرد و این پول و فساد و خیانت و ترس از سابقه سیاه جنایت، سبب ریزش و گسست آنان خواهد شد.ریزشی که نیروهای جمهوری اسلامی پیدا کرده اند و زوالی که دامن این رژیم را گرفته ،در ده ماه پیش قابل تصور نبوده و این همه مدیون حفظ این فشار از جانب مردم است .جمهوری اسلامی تنها زور میفهمد. خامنه ای ها تنها هنگامی گامی پس می نهند که ما گامی به پیش نهاده باشیم و بر سرش کوفته باشیم.مبارک ترین و کم هزینه ترین اتفاق برای ایران و ایرانی آن است که گرگها و کفتارها از درون یکدیگر را بجوند و این با حفظ این فشار میسر است . اگر این فشار کم شود آنان پیش خواهند آمد و چهره ب مراتب زشت تری نشان خواهند داد.حفظ این فشار به معنی ادامه تظاهرات ها و مبارزات مدني، ،اعتصابها،کمپینها،وبلاگنویسی،اعتراضها،حرکتهای دانشجویی و زنان و کارگران و معلمان و... است.

۹- دولتهای غربی و امریکا خواهان فروپاشی جمهوری اسلامی نیستند. هر چه زودتر این حقیقت را بپذیریم بهتر تحلیل خواهیم کرد.چند سالی است که جریان هسته ای سبب اختلاف آنان با جمهوری اسلامی شده است و شدید ترین واکنشها در طی این سالها از سوی آنها رخ داده و خواهان تغییر رفتار جمهوری اسلامی شده اند و نه ماهیت و اساس آن.اما رفتار جمهوری اسلامی سی و یک سال است که این چنین یا بدتر است.پس همه درگیری بر سر اختلافات هسته ای هست.روزی که این مشکلات از میانه بر داشته شود،باز مانند سالهای پیش ما تنهاییم با این رژیم وطن فروش که همه دنیا از آن نفع میبرند جز ما.تنها روزنه، استفاده از افکار عمومی این کشورهاست که امروزه قدرت بزرگیست.در تظاهرات هایمان باید این افکار را بیش از پیش متوجه خودمان کنیم.میتوان پلاکاردهایی به زبانهای دیگر حمل کرد که نشان دهد مردم ایران خواهان دستیابی به بمب اتم نیستند، که برای تمام دنیا صلح میخواهیم، که برای اسرایئل و فلسطین صلح میخواهیم و کار آنها را به آنها باید واگذار کرد، که ما در پی آزادی هستیم.که از پول غرقه به خون جمهوری اسلامی و مسولان آن بپرهیزند.

۱۰- آتش زدن سینما و بانک و دانشگاه و ... محکوم است.خونریزی محکوم است. پراکندن نفرت محکوم است هم چنان که در این مدت دامانمان از این ناپاکی ها و روشهای انقلابیون پیشین پاک بوده. بلکه حتی ورای آن هم سبز و مهربان بوده ایم چون دریافته ایم که ماندگاریمان در این صلح طلبی است.اما از یاد نبریم، او که می گوید گونه سرخ از سیلی خامنه ای ات را آماده سیلی دیگر کن تا مبادا تو را به خشونت طلبی متهم کنند،مامور است به نوشتن.نادان نسیت؛چون در ایران امروز مرز بین پاکی و ناپاکی و خوب و بد، خود را فریاد میزند، آنچنان که کسی نتواند به اشتباه بیفتد.فریب لفاظیهای آنان را نخوریم.

۱۱- زمانی آنچه که بودیم و آنچه که می اندیشیدیم را مینوشتیم و سپس جوامع مجازی و محیطهای وب ۲ را ساختیم با قلممان.امروز نیز همان باشیم که بودیم .برای های و هوی و کف و تشویق و همرنگ شدن با دیگران نگوییم و ننویسیم.در حباب خود ساخته غرق نشویم که بعد از مدتی جز مشتی تحلیل متکی بر وهم در دست نخواهیم داشت.این برای پویایی همان محیط ها هم نیازی اساسیست.

۱۲- همه حق تغییر دارند و دادن این حق به دیگران اولین درس دموکراسی است. اما اگر کسی مدعی تغییر است باید بداند که پذیرش اشتباهات گذشته و اقرار به آن اشتباهات،دوری از اشتباهات گذشته ،تلاش در جهت جبران آن اشتباهات به خصوص وقتی یک کشور از آن اشتباهات صدمه دیده و بویژه وقتی افراد و شاکیان خصوصی خسران زاده وجود دارند.پرداخت جریمه و هزینه و پاسخ گویی در برابر آن اشتباهات، بخشی از روند یک تغییر مثبت است. چندین بار آزموده را از نو نیازماییم. آزموده هایی که هنوز هم مردم،جامعه و سیاست را از دریچه تنگ و حلقه بسته دین نگاه می کنند و مشغول تقسیم بندی دیندار و بی دین (خودی و غیر خودی ۳۰ ساله )هستند و گذشته روشنی ندارند.البته انصاف باید داد که بسیاری از اینان مدعی تغییری در روش خودشان نیستند و همواره بر روی گذشته خود تاکید کردند و به آن بالیده اند و این ما هستیم که گاهی آرمانها و خواسته های خود را بیجهت به آنها نسبت داده ایم و پیله ای از وهم تنیده ایم. بیاموزیم که میتوان با عبور از اندیشه غلط،امتحان پس داده و آغشته به جنایت، دو بار یک اشتباه خونین را مرتکب نشد، خاصه آنکه هر روز خون عزیزی تازه با هزار امید به فردای میهن می ریزد.رویاها و توهمات ما درباره اشخاص لزوما با آن اشخاص هماهنگی ندارد.زمان گفتن این جملات امروز است نه فردا.

پا نوشته ها
۱.
http://www.youtube.com/watch?v=Qpcj_MFKJTM
2.
http://www.youtube.com/watch?v=oglN12vrzY8&feature=player_embedded
3.
ما جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد را می‌خواهیم، و آنانی را ساختارشکن و هرج‌ ومرج‌ طلب می‌شناسیم که با بهانه و بی‌بهانه از موازین اسلامی عدول می‌کنند.بیانیه شماره ۱۳ میرحسین موسوی
4.
محمد خاتمی: حالا بر فرض کسي و جرياني و گروه کوچکي، غلطي کرده و خلافي گفته و ساختارشکني کرده، آيا منصفانه است بهترين دوستداران اسلام، انقلاب و مردم و امام متهم شوند که اين‌ها ضداسلام و ضد نظام‌اند؟ نخير!
http://www.rahesabz.net/story/7609/

5.
محمد خاتمی: اصلاحاتی که ما می‌گوییم، از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری می‌کند http://www.rahesabz.net/story/7609/