شنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۹

دو شعر و آواز مازندرانی به نامهای "زبون درازي" و "بسوته دل"


شاعر و نویسنده گرانقدر آقای کيوس گوران اوريمي،بی شک یکی از توانمند ترین شاعران معاصر مازندران میباشد اگر نگوییم که توانمند ترین آنهاست. پاکی و سره بودن زبان مازندرانی شعر ، سبک اشعار ، مفاهیم عمیق و اعتراض پشت آنها سبب شده تا به درستی گوران
شعر خود را فریاد بخواند
.یکی از این اشعار این شاعر توانمند "زبون درازي" است .این شعر از آلبوم "چهل سال عاشقي" میباشد.زبون درازي مجموعه شعر سياسي وانتقادي است که روشن نيست چرا در کتابچه اشعار،برگردان فارسي آن نيامده است!شايد به اين دليل که از تضييقات مميزان ارشاد به دور باشند.البته "زبون درازي" در کتابچه با نام "حرف دل" آمده و همه اين ها گواه معاذير سر راه است!

گوشه های از شعر:

وقتي خامبه حرف دل بزنم نيمه مجاز
وختي که شوني زمر تا بييرم زوون گاز...
مر کلاغ چينده مميز،انه خط زنده مه شعر
چنده اينجه بکشم مميز وشيل ناز؟!
اينجه هرکس سراده شسه کيجاجان راحته
د کرور چاپ بونه شعر بي جواز و با جواز...
[1]

شعر دوم به نام "بسوته دل" از بهروز رستگار و از آلبوم ورف سما است که توسط خواننده گرانقدر آقای محمود شریفی و به آهنگسازی و تنظیم آقای رجب رمضانی میباشد[2].

از اینجا میتوانید به هر دو شعر گوش بسپارد ضمن آنکه نسخه تصویری شعر و آواز دوم را میتوانید از اینجا ببینید.
پا نوشته :
[1]برگرفته از اینجاست.
[2]نقل از اینجاست.

پنجشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۹

پیشنهاد هایی در مورد شعارها و روزهای راهپیمایی و تظاهرات


بخش نخست: شعارها
اجازه میخواهم که بی مقدمه به جان کلام بپردازم .یکی از ابزارهای سخن گفتن جمعی وقتی که حزب و روزنامه و مدیا در اختیار نداشته باشید و با حکومتی فاشیستی روبرو باشید،"شعار" است.بسیار میشنویم که کسانی بر سر دادن شعارهای مذهبی، "الله اکبر" و یا شعارهای مسبوق به سابقه در جمهوری اسلامی تاکید می کنند و بقیه شعارها و پیشنهاد را به بهانه های مختلف رد و مردم را از آنها نهی می کنند[1]. دو دلیل عمده که این گروه بر می شمارند کم خطر بودن این شعار و نیز مذهبی بودن مردم ما است.

ادعای کم خطر بودن این شعار نسبت به شعارهای دیگر(نظیر زنده باد آزادی، زنده باد ایران،استقلال آزادی جمهوری ایرانی و ... ) وقتی رنگ می بازد که تصویر غرقه به خون کشته وطن و جان فدای میهن مصطفي غنيان را میبینم که در هنگام گفتن الله اکبر روی پشت بام ساختمان به ضرب گلوله تک ‌تیراندازها به سرش کشته شد و هیچ چیز جز همین شعار الله اکبر کم خطر به ادعای این گروه را هم نگفت! مردم به خاطر این شعار جریمه شدند و همچنین منافق خوانده شدند. از این رو به هیچ عنوان این ادعا نمیتواند راست باشد.

ادعای عمده دوم در توجیه این شعار "الله اکبر" آن است که مردم ما مذهبی هستند.اما چند نکته یا به اشتباه یا با رندی در پشت این توجیه پنهان می ماند:
نخست آنکه مذهبی بودن ارتباطی با دخالت مذهب در حکومت ندارند.امروز مردم ما بیش و پیش از هر زمانی به این باور رسیده اند که با دخالت مذهب در حکومت به چیزی بهتر از جمهوری اسلامی نخواهیم رسید و سرانجام هم حرمت مذهب آنها از بین خواهد رفت و هم مملکت و حکومت از دست خواهد رفت.هیچ کس نمیتواند ادعا کند که مردم ایران امروز ما خواهان یک حکومت مذهبی دیگر هستند.این دروغی آشکار است.

دوم آنکه این "مذهبی "بودن را از کجا، کدام آمار گیری و کدام رفرنس معتبر دریافته اید؟ جز این است که منبع چنین خبری خود جمهوری اسلامی است؟ چه کسی میتواند ادعا کند که در جامعه دین زده و نسل جوان دین گریز ایران امروز تعداد مسلمانان معتقد به "شعار اسلامی" الله اکبر از هموطن بی دین،یهودی،زرتشتی،بهایی،مسیحی و ... بیشتر است؟

سوم آنکه چرا میتوان نگران اعتقادات شما بود اما عقاید و آرمانهای مابقی را به هیچ گرفت؟تا کنون به ریزشی که این شعار در نزد هموطن بی دین،یهود،زرتشتی،بهایی،مسیحی و ... ایجاد میکند اندیشیده اید؟عده ای با آنکه هیچ اعتقادی به این شعار شما نداشته اند اما برای پرهیز از اختلاف به سوی شما گام بر داشته و آن را فریاد کرده اند چرا یک بار شما گامی به سمت سایر هم میهنان خود بر ندارید؟چرا شعاری که فراگیر باشد را سر ندهیم؟

چهارم آنکه الله اکبر چگونه میتواند شعار سیاسی یک جنبش باشد؟آن هم جنبشی که در پی براندازی یک رژیم فاشیستی مذهبی است و آن هم شعاری که هم بسیجی مزدور روبروی شما و هم خامنه ای بر منبر هم آنرا سر میدهد؟هدف از این شعار مبهم چیست؟جایگاه سایر هموطنان غیر مسلمان ما در ایران آینده با این شعار چیست؟

و اما بعد؛برادرم آنچه را که میخواهی بر سر دشمنت فریاد کن. آیا درد تو اثبات این است که "خدا بزرگ است"؟خواهرم آیا "الله اکبر" دوای ستم هایی است که بر تو میرود؟پدرم آیا فریاد زدن "یا حسین " و "یا مهدی" ایران فردا را جای بهتری برای زیستن دخترت میکند؟ مادرم، تفکر خامنه ای ها، دشمن وجود سبز توست. حال چه شعارت "جمهوری اسلامی" باشد چه الله اکبر و چه زنده باد آزادی یا زنده باد ایران.پس چرا سخن دلت را فریاد نکنی ؟اگر هموطنی از دادن شعار تند می هراسد(که ما همه انسانیم و این ترس عیبی بر کسی نیست)، لاقل شعاری را سر دهیم که روشن است و پیغامی آشکار دارد. چه کسی میگوید که خطر زنده باد آزادی یا زنده باد ایران از خطر سخن مبهم و و مذهب زده الله اکبر بیشتر است؟چرا چیزی را فریاد نکنیم که همه آن را میخواهیم مانند زنده باد آزادی،مرگ بر دیکتاتور،زنده باد ایران، دین از حکومت جدا و ...؟هموطنم دردت را فریاد کن.آزادی،جوانی و ایرانت را فریاد کن.مرگ دیکتاتور را فریاد کن.جدایی دین را از قدرت آواز کن.نابودی تفکر ولایت فقیهی را بخوا.واژگونی شالوده رژیمی که با سلاح کشتار بالیده و پا گرفته را سرودی تازه بخوان.شعار حقیری را سر مدهیم که شعار دشمنمان هم هست.

نباید به آنهایی که با رندی و با راه امام، اسلام رحمانی، طرح شعارهای مذهبی، چنگ زدن به روش ها و افراد خود حکومت و دروغ های ۳۲ ساله به دنبال قالب کردن جمهوری اسلامی ورژن ۱.۱ با یک دور برگردان به مردم ایران و به هدر دادن خونها ی ریخته شده هستند، گوش داد.امروز همه ما باید بر جدایی نهاد دولت از نهاد مذهب ،بیطرف بودن دولت نسبت به ادیان و عقاید مختلف،قانون گذاری حکومتی نکردن مذهب،حق فعالیت سیاسی همه و همه از مذهبی گرفته تا بقیه، محترم بودن همه مردم فارغ از هر مرام و عقیده مذهبی و غیر مذهبی، رجحان نداشتن برخی بر دیگران در برابر قانون به خاطر مذهبی بودن و .. پای بفشاریم که فردا دیر است یعنی دقیقن همان مفاهیمی که در سکولاریسم و شعارهای به جای مردم در این بیش از یک سال مانند "شعار ملت ما دین از سیاست جدا" تبلور می یابد یعنی همان خواسته مردم و نسل جوان و آگاه ایران که مورد مخالفت جدی جمهوری اسلامی و آن گروهی است که با رندی اهداف خود را برای بی اثر کردن تلاشهای مردم در پشت شعارهای مذهبی پنهان می کنند.

برخی از شعارهایی که (به گمان من ) رسا هستند،اینهاست(تمامی این شعارها توسط خود مردم در این بیش از یک سال فریاد شده اند و از من نیست):

ولایت استبداد، نابود باید گردد
کار دین با خدا، دین از سیاست جدا
شعار ملت ما، دین از سیاست جدا
ایران زمین یک صدا، ننگ بر این کودتا
ایران شده ویرانه، دولت فکر لبنانه
سپاهی جدا شو، با ملت هم صدا شو
هم میهن دلیرم حقتو پس میگیرم
مرگ بر دیکتاتور
شعار امسال ما دین از سیاست جدا
بهمن هشتاد و هشت دیکتاتوری درگذشت
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران
تجمع صلح آمیز حق مسلم ماست
کار خدا با خدا دین از سیاست جدا
مرگ بر طالبان چه کابل چه ایران
ندائیم ، سهرابیم ما همه یکصدائیم
آزادی انتخاب حق مسلم ماست
حکومت ایرانی حق مسلم ماست
استقلال آزادی جمهوری ایرانی
۳۰ سال فقط جنایت لعنت بر این ولایت
ما اهل کوفه نیستیم پول بگیریم بایستیم
دیکتاتور قاتله، ولایتش باطله
اشک تمساح نمی خوایم، دولت مصباح نمی خوایم
تجاوز، شکنجه دیگر اثر ندارد
اونی که میگن عادله، دروغ میگن قاتله
خونی که در رگ ماست، هدیه به ملت ماست
برادر ارتشی وقتشه آزاد بشی
پول نفت چی شده، خرجه بسیجی شده
می جنگیم، می میریم، ایران و پس می گیریم
آزادی، عدالت، این است شعار ملت

بخش دوم: روزهای راهپیمایی و تظاهرات
نه تنها شعارها بلکه روزهای اعتراض را هم باید خودمان انتخاب کنیم.چرا روزهای خودمان را برای بیان خواسته هایمان بر نگزینیم جای آنکه از سالروز جمهوری اسلامی و از ۲۲ بهمن خونین و یاروز قدس بهره بجوییم؟روزهایی چون عاشوراها، بهترین انتخاب برای رساندن پیام همدلی و هم گرایی به گوش هموطن تحت ستم سنی،بی دین،یهود،زرتشتی،بهایی،مسیحی و ... نیستند.چرا از سالروزهای باستانیمان که به نیکی همواره با مهر و خوشحالی گره خورده اند، سود نبریم یا هر روزی که ریشه در مفهومی نیک و فراگیر و فراگروهی که همه بر سر آن توافق داریم(مانند ۱۶ آذر و روز جهانی کارگر و ...).چرا آنان تابع ما نباشند و ما همیشه باید تابع و گوش بزنگ اجازه جمهوری اسلامی برای تعیین روزی باشیم؟

هم میهنم؛تفکر ولایی تنها از تو تایید می طلبد وگرنه برای وجود سبز تو هیچ ارزشی قائل نیست؛چه فریاد جمهوری اسلامی سر دهی،چه جمهوری ایرانی با باتوم بر سرت خواهد کوفت پس چرا حرف دل خودمان را در روزهای خودمان فریاد نکنیم؟

پاینده ایران

پا نوشته:
1- بارزترین گروههایی که بر شعارهای مذهبی یا شعارهای در چارچوب رژیم جمهوری اسلامی تاکید داشته اند، اصلاح طلبان و نیز آقایان موسوی و کروبی بوده اند تا آنجا که برای نمونه در واکنش به دو شعار معروف "استقلال آزادی جمهوری ایرانی" و "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"، آقای موسوی برخلاف آنکه گاهی خود یا اطرافیان ایشان او را "همراه " و نه "رهبر" جنبش سبزمی خوانند ،این بار آشکارا و تمام قد در نقش یک رهبر تمام عیار این دو شعار را ممنوع دانسته و حتا محدوده و چارچوب شعارها و خواسته های آتی جنبش سبز را با صدور یک بیانیه جدید و با پای فشردن بر جمله ای قدیمی از خمینی یعنی "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر" مشخص کردند، جمله ای که کمترین میزان سنخیت را با خواسته های غالب مردم و شعاردهندگان داشت. همچنین آقای کروبی در بیانیه تصویری که پس از ۱۳ آبان دادند بیان کردند که یکی از هدفهای ایشان برای همراهی مردم در قسمتی از مسیر این بود که مواظب باشند شعار انحرافی داده نشود(که منظورشان همان شعارهایی نظیر " استقلال آزادی جمهوری ایرانی" و یا "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" می باشد). بی ادبیهای آشکار خاتمی در واکنش به این شعاردر آن جمله معروف که "حالا بر فرض کسي و جرياني و گروه کوچکي، غلطي کرده ..." نیز در نوع خود جالب بود.منبع این سخنان را میتوانید از اینجا یااینجا ببینید.