یکشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۹

نگاه تازه به برخی اسناد بیست و هشت مرداد توسط دکتر عباس میلانی و حلقه های ناکامی: حزب توده، قدرتهای خارجی، روحانیون، شاه، مصدق و مردم!


سالگرد واقعه ۲۸ مرداد است و ما با مقالات و تحلیلهای گوناگون جدید و قدیمی مواجه هستیم که در برگیرنده یک طیف گسترده است از تحقیقات علمی و تاریخی گرفته تا نوشته های احساسی.نوشتن در مورد این رویداد نیاز به مطالعات گسترده دارد از همین رو تصمیم گرفتم که خودم کمی خاموش باشم و در عوض تنها یک مصاحبه که به تازگی توسط رادیو فردا با دکتر میلانی انجام شده را اینجا قرار دهم.دو نکته در این مصاحبه و واکنشها به آن برایم جالب است:

نکته اول : این است که به نظر میرسد در این مصاحبه میلانی با نگاه تازه به برخی اسناد بیست و هشت مرداد سعی دارد تا به همه جوانب بپردازد و نقش همه عوامل را نشان دهد.چنان که برای نمونه در مورد دکتر فاطمی میگوید :

عامل ديگرى كه به گمان من در تغيير راى برخى از روحانيون و بازاريان كمك كرد، راديكاليزم روزافزون دكتر فاطمى بود.دكتر فاطمى در آن زمان وزير امور خارجه(سخنگوى دولت)است، شاه با اينكه فرار كرده و در عراق يا رم به سر مى برد اما هنوز، رسما پادشاه اين مملكت است. و مصدق و كابينه اش هنوز هم رسما موظف و متعهد به رعايت قانون اساسى هستند.دكتر فاطمى رسما جامعه را به پايان دادن دوران – به قول او كثيف – سلطنت دعوت مى كند و شاه را دست نشانده انگليس ها مى داند. الفاظى كه استفاده مى كند به راستى شگفت انگيز است.بعد همين شخص بعد از نوشتن چنين مقالاتى در باختر امروز، در جلسه اى ادعا مى كند كه دولت دكتر مصدق كماكان پايبند قانون اساسى است و خواستار سرنگونى شاه نيست.هر كسى در آن زمان اين ها را مى خواند به گمان من نگران مى شد كه آيا مصدق، جلودار فاطمى است؟ آيا دكتر فاطمى و حزب توده- مشتركا- برنامه اى براى آينده كشور دارند.


خبر و برداشتی که بسیاری کسان ان را نمی پسندند یا در جایی در مورد گفتگوی صدیقی با مصدق و این جمله قدیمی که "۲۸ مرداد کودتای شاه بود " اینچنین میگوید

دكتر صديقى در اين مورد به تصريح مى گويد كه در دوران فترت، پادشاه حق عزل و نصب نخست وزير را دارد و دكتر صديقى به خود مصدق مى گويد كه اگر شما مجلس را منحل كنيد شاه ممكن است شما را عزل بكند.مصدق مى گويد كه «شاه جرات ندارد و انحلال دولت و مجلس اوضاع را خيلى دگرگون مى كند» دوباره اگر به اسناد نگاه كنيم ازسال ۵۱ تا ۵۳ شاه در مقابل پيشنهادات انگليس براى كودتا عليه مصدق مقاومت مى كند. بارها و بارها به ايشان پيشنهاد مى شود و مقاومت مى كند و مى گويد كه من بايد يك راه قانونى براى عزل مصدق پيدا كنم
.

همچنین در مورد نقش بسیار پر رنگ حزب توده و رادیکالیزم این حزب پر حرف و حدیث و عملکرد مخرب آن اسناد و دید جالبی را ارائه میکند.همچنین بر نقش آشکار دخالتهای خارجی(انگلیس ،امریکا ،شوروی) صحه میگذرد یعنی چیزی که از قضا اخیرا برخی مقالات سعی در کم رنگ نشان دادن آن دارند و یا بر نقش ظریف روحانیت از جمله کاشانی اشاره دارد که باز به گمان من اخیرا برخی از مقالات تلاش دارند تا همه چیز را به پای او بنویسند و بر روی نام بقیه گروه ها یکسره خط بکشند.

نکته دوم : واکنشها به این مصاحبه است(نظیر کامنت های پاک لینک در رادیو فردا) که برایم بسیار جالب و قابل مطالعه است.جالب است که به محض آنکه مطلبی باب میل ما نیست به جای پرداختن به خود نقد، حمله به نقاد را آغاز میکنیم.همین جناب دکتر میلانی کتابها و مقالات انتقادی به شاه دارد که در همه آنها بیطرفانه و بسیار موشکافانه و دقیق مسائل را تحلیل میکند اما تا اندکی تاریخ را آنگونه که ما نمیپسندم باز خوانی میکند حمله ها آغاز میشود.به یقین اگر اهل مطالعه و اندیشه هستیم، دکتر میلانی که تا دیروز مورد رجوع بسیاری کسان بود امروز هم باید به نظر او در این مورد توجه کنیم و اینکه به محض آنکه یک مورخ کمی نظری مخالف با ما دارد دیگر به او توجه نداریم از نداشتن روحیه حقیقت جویی در ما حکایت دارد.

سخن آخر :
به گمان و نظر من(که می پذیرم میتواند اشتباه باشد)، عوامل موثر در واقعه ۲۸ مرداد به ترتیب اهمیت میتواند این موارد باشد :۱-زیاده خواهی ،خیانت و سودای قدرت از سوی حزب توده ۲-قدرتهای خارجی نظیر انگلیس،امریکا و روسیه ۳-روحانیونی نظیر کاشانی ۴-برخی اشتباهات شاه و دربار ۵- برخی سیاستهای نادرست خود مصدق، هیات دولت او و اطرافیانش ۶-قشر روشنفکر ایران و تا حدودی مردم که با قدرت و تا انتها پشتیبان نمایندگان خود نبودند.

به گمان من کمتر مطالعه و تحقیقی در مورد ۲۸ مرداد با روش کار علمی و تاریخی درست انجام گرفته به گونه ای که در بیشتر موارد غرضها و پیش داوریها بر روحیه و رویه علمی کار غلبه داشته.وآنچه که بیش از این حتی مورد تاسف است این است که هدف از این تحقیقات هم گشودن راه جدیدی پیش پای ایران خسته ما نیست بلکه در بسیاری موارد گشودن عقده های قدیمی، منزه جلوه دادن حزب و گروه و طرز تفکر خود (در جریانی که به راستی تمام ایران در آن نقشهای کم رنگ و پر رنگی داشته) و سرانجام جنگ قدرت است که بیش از ۶۰ سال است که جز اتلاف وقت و انرژی نتیجه عملی نداشته و چراغی را پیش پای ایران رو به سوی آینده روشن نکرده است.

این مصاحبه را میتوانید از اینجا بخوانید

۲ نظر:

کوشان گفت...

نازنین من از طرفداران نظام پادشاهی پارلمانی برای فردای ایران هستم.می دونم که احتمال زیاد طرفدار جمهوری هستی ولی اینکه ادمها و بلاگرهای اینقدر باشرف و نکته بین هستند خرسندم.این نوشته رو به دنباله لینک میدم.سپاس

IranMehr گفت...

سلام دوست عزیز؛
پوزش از اینکه دیر پاسخ دادم. بله من به جمهوری علاقه مندم اما از استفاده درست از ظرفیتهای همه برای ساختن ایران در این شرایط سخت، هیچ ابایی ندارم. ممنون که به من سر زدید.
پاینده باشی