سه‌شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۹

سخنی کوتاه در مورد مقوله خشونت در جنبش سبز: از خشونت باید پرهیز کرد اما خشونت چیست؟

خشونت چیست؟ رفتار خشن چیست؟ خشن کیست؟ مرز رفتار خشن و غیرخشن چیست؟ اندازه ها و وزنه های آن چیست؟ ثابت است یا پویا؟ چه کسی آن را تعریف می کند؟ دفاع از خود جایز است؟ تفاوت دفاع از خود با خشونت در چیست؟ بسته به تفسیرها، آیا یک شعار "مرگ بر..." هم شامل سطحی از خشونت نیست؟ و دهها سوال دیگر.

در مورد خشونت باید گفت که ‎ دیدگاه های گوناگون داریم. از جمله در جنبش سبزبه گمان من، سه برخورد متفاوت با پدیده خشونت داریم:

دیدگاه نخست همواره و در هر شرایطی خشونت را دوای هر درد می داند و تنها راه پیروزی این جنبش را هم این می داند. تا کنون با آنکه این دیدگاه در جنبش سبز کم رنگ بوده و طرفداران اندکی داشته، اما وجود داشته است.

دیدگاه دوم از این جمله بسیار کلی سود میبرد که "با خشونت مخالفم". به گمان من تاکنون این دیدگاه و گفتمان غالب آنچه که جنبش سبز خوانده میشود، بوده آنچنان که به درستی این جنبش را جنبشی دور از خشونت نامیده اند. اما مشکل از آنجا آغاز میشود که این نگاه با یک تعریف مبهم، چند پهلو و بسیار کدر از "خشونت"، دامنه های آن تعریف مبهم را به آسانی حتی تا مقوله "دفاع از خود" هم می گسترد. گرچه ضعف در تحلیل یکی از دلآیل چنین نگاهی است اما نباید از نقش بسیار پررنگ کسانی که نه از سر خیرخواهی و صلح طلبی بلکه از سر ریاکاری و برای بیمه قدرت حاکم به چنین تعریف شلخته و بی در و پیکری از مقوله "خشونت" و "دفاع" دامن میزنند را هم از یاد برد. این همه تاختن به "خشونت و ترویج خشونت" بدون ارایه تعریفی از آن در این دو سال اخیر، تنها ناشی از خرد گرایی و پختگی در جامعه نسبتن احساساتی ما نیست بلکه سوء استفاده این افراد از این فضاهای کدر و تعاریف نامفهوم به منظور رسیدن به یک "تضمین امنیتی"برای جمهوری اسلامی از طرف جنبش سبز، بسیار آشکار است.

دیدگاه سوم که ضمن دوری از "خشونت و ترویج خشونت" تا جای ممکن، می خواهد به قدرت حاکم بفهماند که همه گزینه ها بر روی میز است ‎و‎ "تضمین امنیتی" ‎در کار نیست. این نگاه ابتدا خشونت را از مقوله "دفاع از خود" که آنرا نه تنها مشروع بلکه حق خود میدانند، جدا میکند و سپس تلاش میکند تا تعاریف را شفاف کند تا نتوان هر عملی را به آسانی به مقوله خشونت "چسباند". این نگاه تاکنون کم رنگترین نگاه بوده است اما به گمان من دستیابی به این طرز نگاه که نیاز به دیدن تصویر بزرگتر را دارد و مشکل است، بسیار ارزشمند خواهد بود.

امروز پس از ۳۲ سال و بن بست بیشتر روشها، دیگر جملات کلی مانند "خشونت بد است "‎همانقدر قالبی است که "خشونت خوب است" سطحی و بی پایه است و نیاز به تعریف آشکار و دور از ابهام این مفاهیم هستیم تا برخی با سوء استفاده یا کج فهمی نتوانند عمل جوانی را که مقابل باتوم جمهوری اسلامی می ایستاد را حمل بر خشونت کنند. کوتاه سخن آنکه اگر این دیدگاه ها را تفکیک نکنیم، به نتیجه درستی نخواهیم رسید و بازار سواستفاده ها و هدر رفتن تلاشها و خونها داغ خواهد بود.

جین شارپ مبتکر ایده مبارزه بدون خشونت چنین می گوید:عمل غير خشونت آميز عبارت است از نحوه انجام يك عمل سياسى/ اجتماعى براى به دست آوردن قدرت در يك مبارزه بدون به كار گيرى خشونت فيزيكى و خشونت فيزيكى يعنى كتك زدن و يا كشتن مامورين سركوب. دفاع از خود و آسيب زدن به تاسيسات و ساختمانهاى دولتى عمل خشونت آميز محسوب نمي شود.

پا نوشته:
درباره مبارزه بدون خشونت از جین شارپ میتوانید به این دو کتاب او رجوع کنید: اینجا و اینجا

هیچ نظری موجود نیست: