چهارشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۸

نگاهی به نحوه اجرای تقلب پر هزینه ،وسیع و خشن انتخابات اخیر ایران و انگیزه ها و اهداف اجرای به ظاهر غیر هوشمندانه آن

همیشه نوشتن از سرنوشت ایران نفس قلمم را به شماره میاندازد وفوج فوج بیم است كه سینه امید را نشانه میرود و تو را خسته از مرور هزار باره بسیاری چیزها، از نوشتن پشیمان میکند. خاصه آنکه گمان هم نکنم سخنهای ناگفته زیادی باقی باشد.یکی دو ماه مانده به انتصابات اخیر ایران،چیزی در من ندا میداد كه روزهایی بس سهمگین در پیش است و گاهی اینجا و آنجا چون همه نگران بودم[1]. نمیدانیم این چه حسی است اما ندایی از همان جنس این روزها دوباره با من نجوا میکند كه ایران ما با شتاب به چیزی نزدیک میشود چیزی كه به غایت ناخوشایند تر است و شگفت.
بر سر چیزی بنام انتخابات در ایران كه همواره به تمامی انتصابات بود، بسیار به یکدیگر تاختیم. گروهی آن را آخرین کور سوی امید دیدیم و عده ای آنرا چرخه باطل و پوچ بی اخلاقی یافتیم.بحثها داغ بود و هیاهو فراوان آنچنان كه برخی شروع به رفت و آمد از این طرف به آنطرف کردند و بسیاری از تصمیمها در دقیقه نود قوام یافت.به هر روی مردم خسته دوباره آزمودند اما خیانت دیدند و بد دلی و خشونتی عیان و شگفت.آنقدر شگفت كه هیچ گاه نفهمیدم و این گوشم نیز از کسی نشنید كه هدف از اجرای پر سوز و گداز چنین انتخاباتی آنهم در چنین رژیمی كه مست از نا آگاهی من و ما نیازی به دادن هزینه ای اضافه نمی بیند، چیست ؟

پیشگفتار: انتخابات
تقلب در انتخابات ایران همواره و همواره از اولین دوره تا این دوره اخیر پای ثابت بازی بوده چنان كه به درستی میتوان انتخابات مهندسی شده ایران را "انتصابات" نامید.حتی در دوره موسوم به "اصلاحات"تقلبی شکل گرفت كه سبب شکایت بردن رفسنجانی به "آقا امام زمان" از تریبون نماز جمعه و نخوابیدن بی فایده آقای کروبی در شب انتخابات این دوره شد، هرچند رئیس دولت اصلاحات آقای خاتمی آن انتخابات را از سالمترین انتخابات نظام نامید.هدف طعنه زدن به این و آن نیست؛ اما تقلب این دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی تفاوتی ماهوی با تقلب های دوره های پیش دارد.این نوشته در حد بضاعت نویسنده آن ،در پی یافتن پاسخ این پرسش است كه هنگامی كه با تقلبی نرم تر و هوشمندانه تر رسیدن به همین هدف محقق شده کنونی (انتخاب دوباره احمدی نژاد)ممکن بود،چرا جمهوری اسلامی چنین هزینه گزافی را پرداخته است؟انگیزه ها،محرک ها و اهداف چنین تقلب عیان،خشن،غیر ضروری و ناکار آمد چه میتواند باشد؟ این نوشته در پی چرایی تقلب نیست(كه تقریبا آشکار است)بلکه در پی علت اجرای تقلب پر هزینه ،وسیع ،خشن وعیان آن است.
چرا در رقابتی شانه به شانه،باور پذیرتر،با سناریویی مدون تر و واقعی تر این تقلب صورت نپذیرفت؟نظیر رفتن احمدی نژاد و موسوی به دور دوم انتخابات و سر انجام پیروزی نهایی احمدی نژاد با یک برتری شکننده كه همراه با تخلیه هیجانات شرکت کنندگان طی یک پروسه میان مدت -فاصله بین دور اول و دوم انتخابات-هم میتوانست باشد.یا در دور اول چرا احمدی نژاد باید ۶۳ درصد بحث بر انگیز آرا را کسب کند و نه پنجاه و اندی درصد كه ضمن ملایم تر بودن همان هدف را تامین میکند؟
شاید سؤال بی اهمیتی به نظر بیاید اما به نظر من چیزی باید در این سناریو نهفته باشد كه ارزش این مقدار هزینه سیل حوادث قابل پیشبینی پس از آن را داشته باشد.به گمان من تا کنون درباره اصل تقلب بسیار سخن گفته شده اما تحلیلی كه وسعت تقلب و نحوه اجرای آن به این شکل پرهزینه و غیرضروری را توضیح دهد، ندیده ام. ناگفته پیداست كه نگارنده اصراری بر درستی و خالی از خلل بودن تحلیل خود ندارد و تنها خواسته ام كه نظراتم را با شما به اشتراک بگذارم.

اجرای پر هزینه و غیر ضروری تقلب
جایی کم و بیش پرسیده بودم كه:چیزی که هر چه به عقل ناقصم بیشتر فشار میارم کمتر می فهمم علت وسعت این تقلب است.تقریبا همه می دانستند که تقلب خواهد شد.اما چرا اینطور؟میشد احمدی نژاد و موسوی بروند دور دوم(به عنوان مثال با سی و جهل درسد مجموع آرا) و سپس احمدی نژاد با یک برتری شکننده پنجاه و اندی در مقابل چهل و خورده ای برنده می شد.چه نیازی به اینکار بود وقتی این حوادث قابل پیش بینی بود؟چیزی به من می گوید این سوال از خود تقلب هم مهمتر است[2].
واقعا میشد بسیاری کارها کرد كه اینچنین نشود.به گمان من پیروزی خفیف ا.ن بر موسوی در دور دوم و کمی افزودن تمهیدات همیشگی كه اینبار کمی ندیده گرفته شد، هرگز به وضیعت امروز نمی انجامید.تمهیداتی که تا کنون در همه دوره های انتخابات در جمهوری اسلامی معمول بوده.یا به قول دوستی[3] اگر خاتمی از حضور منع نمیشد بسی آسانتر شکست را می پذیرفت همچنان كه امروز نیز پس از سیل حوادثی كه دیدیم نهایتا بر تغیر برخی از قوانین بازی پای می فشارد و نه تمامیت آن یا لااقل تغییر داور.محدودكردن”خودي”را بيانصافي میداند[4] ، اعتماد را هنوز باقی میداند[5] و خواهان کنترل جنبش "سبز" با همکاری جمهوری اسلامی هست [6]و حد اکثر "گلایه"دارد[7] و به دور بعدی بازی انتخابات می اندیشد. در ادامه سعی کرده ام تا پاسخهای احتمالی این پرسش را بررسی کنم.

فرضیه ها:
- فرضیه اول:حماقت
البته كه گاهی منطق جمهوری اسلامی برای ما قابل درک نیست.می پذیرم كه تئوریزه کنندگان نادان خشونت افزایش زیادی داشته اند، خاصه آنکه در طی این ۴ سال مجهز به منابع فراوان مالی هم شده اند و نفوذ بیشتری هم در دولت پیدا کرده اند.می دانم كه انتظار خرد ورزی از اوباشی تحت نام بسیج و یا سرداران جنایت کار سپاه عبث است، اما نباید فراموش کرد كه بزرگ ترین قید جمهوری اسلامی و مهم ترین "مصلحت"رهبران آن،حفظ نظام است؛ماندن در قدرت .از این رو هر چه كه آسیبی جدی برای این اصل باشد شایسته دوری است به خصوص اینکه آسیبی قابل اجتناب هم باشد .رعایت این اصل هوش زیادی طلب نمی کند.هرچند رگه هایی از حماقت در بسیجیان متوسط،سپاهیان رده میانی و آخوند های میانه حکومت مشهود است، اما باور ندارم كه سران این نظام چون بدنه آن باشند،هرچند كه متصف به صفت "نبوغ"هم نیستند.

- فرضیه دوم:ناهماهنگی
کلیات این تقلب قبل از اجرا و قبل از به اصطلاح انتخابات به تصویب رسیده بوده است به طوری كه شواهد این امر غیر قابل چشم پوشی است.پیش بینی آرای احمدی نژاد پیش از انتخابات توسط خود او[8]،چراغ سبز خامنه ای به دولت مبنی بر آنکه برنامه های خود را برای ۵ سال آتی تنظیم کند(یک سال پیش از انتخابات جاری)،اشغال همه مناسب نظارتی در وزارت کشور و شورای نگهبان نظام اسلامی،تایید زود هنگام انتخابات توسط خامنه ای و موارد بسیاری از این دست همگی نشانگر وجود طرح تقلب پیش از انتخابات بود.آیا میتوان گفت كه به هنگام پیاده کردن این طرح کلی تقلب،اشتباهاتی رخ داد و جزئیات آن درست پیاده نشد است ؟و اینکه علارغم آنکه در کلیات تقلب قبل ازانتخابات تفاهم شده است ، اما در نهایت به علت نامشخص بودن جزئیات،عدم مدیریت، داشتن چندین متولی و نکاتی از این دست سبب شده كه این تقلب به این شکل بد و بی قواره و عیان پیاده شود ؟ به طور قطع و یقین نمی توان این ادعا را رد کرد اما تدارک وسیع نیروهای نظامی در شب انتخابات چنان كه چیزی شبیه حکومت نظامی را پدید آورد،تجهیز سریع اراذل و اوباش،بسیج ،سپاه و ...،مانورهای شهری زود هنگام پیش از انتخابات كه همگی نشان از پیش بینی درست و دقیق این اعترضات وسیع را داشت،این نظریه را کم رنگ میکند.

- فرضیه سوم:پول!
یکی از شعارهای محسن رضایی قبل از انتخابات پیدا کردن یکسد میلیارد پول گم شده نفت مردم ایران در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بود[9]،پولی كه قرار بود بر سر سفره ها بیاید.موسوی پا را فراتر گذشته و بیان میکند كه محل،نوع،نحوه و نتیجه هزینه 300 میلیارد دلار پول نفت در طول ۴ سال گذشته معلوم نیست[10] و کروبی هم به خصوص در دوران رقابت انتخاباتی با نمودارهایش در پی اثبات فساد گسترده دولت بود.جدا از این اشخاص و گروه ها به گمانم بیشتر مردم هم به این باور رسیده اند.
اما طبیعتا این پول گم نشده و از بین نرفته ،بلکه موجود در حسابهای داخلی و خارجی بسیج،سپاه،گروه های حامی دولت و طیفی از آخوندهای هماهنگ با دولت هست.صحبت بر سر ۱۰۰ میلیارد(یا بیشتر!) پول است.پولی كه حتی برای بزرگترین اقتصاد های دنیا به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست و اگر بپذیریم كه عده کوچکی(در قالب خطرناک ترین انواع افراد،سازمانها و گروه های موجود در درون جمهوری اسلامی )به این پول دسترسی دارند،آنگاه روشن خواهد بود كه این عده به هر طریقی خواهان حفظ این منبع بسیار بسیار عظیم مالی هستند.پس آیا نظریه ای دیگر می تواند "ترس از دست دادن" این منبع عظیم مالی باشد؟البته كه در کل بله اما باز به هیچ عنوان مشکل اجرای عیان و پرهزینه تقلب توجیه نمیشود.ضمن آنکه بر خلاف آنچه كه طیف موسوم به "اصلاح طلبان" تبلیغ میکنند،حتی در صورت پیروزی در انتخابات،نه توان مبارزه با این نهاد ها را دارند و نه نیروی نظارتی یا تهدید این گروه ها را و لذا هیچ گاه خطری بزرگ برای این گروه ها نبوده اند.
بر خلاف واژه مصطلح این روزها، نهاد های فاسد و عظیم اینچنینی(نظیر بسیج،سپاه،گروه های حامی دولت،احزاب تا بن دندان فاسد و قدرتمند نظیر موتلفه و طیفی از آخوندهای هماهنگ با دولت و یا نظام)، "مافیایی"در درون نظام "تمیز و زیبای"جمهوری اسلامی نیستند بلکه خود جمهوری اسلامی به طور بنیادی متشکل از این نهاد ها می باشد و لذا اصلاح آن هم به همان نسبت بسیار سخت و در مواردی "غیر ممکن"می باشد.
دیگر آنکه سابقه این نهاد های نظامی-مالی جمهوری اسلامی نشانی از کاسته شدن قدرتشان نداده است حتی در دوره "اصلاحات"و ۸ سال ریاست جمهوری محمد خاتمی.خاصه آنکه در بخشی از نیروهای "اصلاح طلب" هم گذشته ای تاریک،فساد مالی و حتی پرونده های باز کم دیده نمی شود.این فرضیه کم رنگ تر میشود وقتی انتخابات ۴ سال پیش را نیز به یاد بیاوریم كه حتی با سر کار بودن "دولت اصلاحات"،این گروه ها و "این بخش" از نظام جمهوری اسلامی آنچنان قدرت مند بوده اند كه سرانجام باز هم "تقلب"در تعیین سرنوشت انتخابات نقشی پر رنگ داشت. چنان كه اگر در آن زمان هم آرا به سلامت شمرده می شد، احمدی نژاد کسی نبود كه با رفسنجانی به دور دوم می بایست می رفت .در آنزمان هم هر چند رفسنجانی شکایت به امام زمان برد و کروبی قول داد شب انتخابت دور بعد نخوابد، اما با این همه ریس دولت اصلاحات آن انتخابات را از سالم ترین انتخابات نظام نامید و این نشان میدهد كه یا اصلاح طلبان خود نیز بخشی از این بازی هستند و یا آنکه بر خلاف آنچه كه می گویند انها هم هرگز نخواسته اند و یا حداقل نتوانسته اند كه تهدیدی برای این گروه ها باشند و لذا در هر ۲ صورت این فرضیه نیز کم رنگ می شود.به هر روی این همه نشان میدهد كه در صورت تغییر دولت باز هم این گروهها هرگز دچار مضیقه مالی نخواهند شد و پس گرفتن و پیدا کردن ۱۰۰ میلیارد منتفی است.

- چند فرضیه دیگر!
هرچند تمامی فرضیه های دیگر نظیر "پایان عصر گزینه انتخابات در جمهوری اسلامی"،"صدور انقلاب"،عدم تمایل برای تقسیم قدرت با سایر گروهها از طرف گروه حاکم"و در نهایت "ترکیبی از همه نظریات و فرضیه" های پیش گفته شده ,همگی توجیه کننده اصل تقلب در انتخابات اخیر هستند، اما هیچ یک توضیحی در مورد اجرای عیان،پر هزینه و خشن این تقلب نمیدهد و کماکان مشکلی كه در ابتدای این مطلب اشاره شد، بدون پاسخ میماند.


یک احتمال باقیمانده:بمب اتم!
تصور کنید مراحل زیادی از گامهای لازم برای دستیابی به بمب اتمی جمهوری اسلامی طی شده باشد و ناگهان با جابجایی دولت در عصر انتخابات ،قطع نامه های سازمان ملل و آژانس برای بازرسی های بیشتر پذیرفته شود،منابع مالی برای ادامه پروژه "دستیابی به بمب اتم"با تاخیر و یا سختی تامین شود، جابجاییهای وسیع در حوزه اختیارات دولت واقع شود كه سبب تاخیر یا به خطر افتادن کل برنامه شود مانند وزرا( نظیر وزرای اطلاعات،نیروهای مسلح ، کشور و ... )،استانداران،مدیران،افراد و گروهها،رازها یکی پس از دیگری بخاطر ناهماهنگی ها آشکار گردد و سر انجام همه نقشه های بلند پروازانه کل نظام با تهدید جدی مواجه شود. نقشه هایی كه ابقا و حفظ نظام اسلامی و تضمین حیات بلند مدت آن را دنبال می کند و با تحلیل های جمهوری اسلامی،دستیابی به بمب اتمی نقشی پر رنگ و استراتژیک برای تامین این هدف را دارد. به گمان بنده این سناریو انگیزه و محرک بسیار خوبی نه تنها برای اصل تقلب بلکه حتی برای اجرای وسیع ،عیان،بسیار بسیار پر هزینه(اما مقطعی )،ضربتی،سریع ،قاطع و خشن آن می باشد.اندیشه و نقشه شومی كه حتی رفتن بازی انتخابات به دور دوم و سر انجام پایان آن با یک "تقلب نرم" را نیز بر نمی تابد و حاضر به قبول ریسک و از دست دادن زمان نیست و لذا تقلبی اینچنین وسیع،قاطع و تمام کننده را در همان دور اول و بدون هیچ پرده پوشی و شرمی شکل میدهد و به مقابله تمام عیار با مردم می رود.
این تحلیل ضمنا میتواند بدون آنکه اصالت خود را از دست دهد و یا کم رنگ گردد، تمامی انگیزه ها و محرک های از پیش گفت شده(در فرضیه های قبل را)نیز شامل گردد. اگر این تحلیل را بپذیریم آنگاه باید گفت كه "به زودی"شاهد حوادث سخت تر و پیچیده تر و با پارامترهای گسترده تر خواهیم بود. به گمان من برخلاف مدل و الگوی کره شمالی ،پارامتر نفت باعث خواهد شد که نظام فاسد جمهوری اسلامی مجهز به بمب اتم،بتواند ضمن حفظ ارتباطات خارجی خود به سمت یک رژیم تمام عیار فاسیستی نظامی پیش برود والبته سرانجام این گره باز نخواهد شد جز با دندان.دریغ كه آنچنان شود.


منابع و پا نوشته ها:
http://balatarin.com/permlink/2009/6/5/1608957#c-1805714 1
http://vertigone.wordpress.com/2009/06/17/tiananmen/#comment-741 2
3 منظور ورتیگونه گرامی ذیل همان کامنت در منبع [2] می باشد.
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=73422 4
http://aftabnews.ir/vdcewz8o.jh8x7i9bbj.html 5
http://balatarin.com/permlink/2009/11/17/1842850 6
http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=74650 7
8 و حتی در یک مورد اشاره عجیب به عدد ۶۳ درصد پیش از انتخابات توسط یکی از حامیان دولت صورت گرفت
http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=46622 9
http://qomsabz.persianblog.ir/ 10

۱ نظر:

Unknown گفت...

 . آیت‌الله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
استقلال یعنی زیر یوغ خارجی نباشیم و آزادی یعنی مردم در اظهار عقیده و بیان آزاد باشند. نه این‌که به محض ابراز نظر مخالفی، کار به زندان و حبس
چقدر ناراحت کننده است که اشخاصی‌که سی‌سال پیش فریاد می‌زدند استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی  همان اشخاصی‌هستند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را از بین بردند. انشا‌الله خداوند به اینها میفهماند که معانی این  شعارها که دوباره این روزها میشنویم چی‌هست. همین شعار‌هایی‌که انقلاب عزیز اسلامی ما را سی‌ساله پیش به دنیا آورد.