سه‌شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۸

آتش زدن عکس خمینی؛ موجی که بسیاری را با خود برد.






در ۱۶ آذر(روز دانشجو) و در پی تضاهراتی که در دانشگاه های مختلف کشور انجام شد،پخش تصویری[1] از آتش زدن عکس خمینی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی موجی را پدید آورد که بسیاری را با خود برد.

بیانیه ها:
پس از انتشار این تصاویر آقای موسوی در بیانیه ای[2] این عمل را ضد انقلابی نامید. فرازهایی از این بیانیه چنین است :
-حضرت امام خمینی احیاگر دین در قرن حاضر و بیدارگر بزرگ ملت ها برای مبارزه با مستکبران است . ایشان به گردن همه ملت ها به ویژه ملت های مسلمان و مردم ایران حق بزرگی دارند و قطعا هیچ انسان منصف و مومنی به خود اجازه نمی دهد چنین اهانتی به عکس ایشان بکند

- اطمینان دارم که دانشجویان هرگز دست به چنین ساختارشکنی‌هائی نمی‌زنند زیرا همه میدانیم که دانشجویان به امام عشق می‌ورزند و حاضرند برای آرمان‌های امام جان‌فشانی کنند.

- درباره عاملان این اقدام ساختارشکنانه نیز اطلاعات روشنی نداریم. از رسانه‌های بیگانه که همواره درحال دشمنی با نظام جمهوری اسلامی هستند انتظاری جز این نیست که با سواستفاده از این قبیل حوادث مرتکب چنین اقدامی بشوند اما چنین اقدامی توسط رسانه ملی که موجودیت خود را به برکت انقلاب عظیمی که به رهبری حضرت امام خمینی پیروز شد مرهون است به‌هیچوجه قابل قبول نیست.



همچنین آقای کروبی در نامه ای [3]منکر امکان وقوع چنین عملی از سوی دانشجویان شد. فرازهایی از این بیانیه چنین است :
-آيا نمايش اينگونه‌اي اعتراضات مردمي به نوعي تطهير منافقين سال‌هاي ۶۰ نخواهد شد؟

-شماهيچگاه فراموش نكنيد اكثريت قاطع كساني كه اكنون نسبت به روند برگزاري انتخابات معترض هستند و خواستار ابطال آن مي باشند همان كساني هستند كه سالها براي استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران مبارزه كرده و در كنار ديگر نيروهاي انقلابي در راستاي پيشبرداهداف بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حركت كرده اند .

-شما در حالي به مقايسه معترضان به روند فعلي با بني صدر و منافقين مي پردازيد كه اين افراد خوداز مخالفان بني صدر و منافقين بوده اند .

-امروز كساني كه نسبت به روند فعلي معترضند ، معتقد و پايبند به نظام جمهوري اسلامي هستند درحالي كه بني صدر و منافقين از محالفان نظام و به دنبال براندازي آن بودند .

-جاي بسي تاسف است كه رسانه ملي به چنين مقايسه اي مي پردازد و وفاداران به نظام جمهوري اسلامي را به عنوان مخالفان آن معرفي مي كند.


آقای صانعی نیز به اعتراض برخاستند[4]. فرازهایی از نامه ایشان چنین است :
-انسان های ظالم عکس امام را آتش می زنند بعد می گویند کار دانشجویان بوده است در حالیکه دانشجویان فدایی امام هستند و همه چیزشان را از امام دارند.


هرچند صدا و سیما جمهوری اسلامی در پاسخ به این نامه ها،با بی اساس خواندن این ادعاها،مدعی شد که اصل این تصاویر را در اختیار دارد[5].


واکنشها و بحثها :
در حمایت از گفته های موسوی مبنی بر پاک و درست بودن خمینی بیانیه ها صادر شد و حتا بخشی از دانشجویان فریاد " ما ميرحسيني هستيم، عشق خميني هستيم" بر آوردند[6]. در اعتراض به این اقدام، حرکت سبز خواهان برگزاری راهپیمایی و تظاهرات برای اعتراض به آتش زدن عکس خمینی شد.
در مقابل عده دیگری نه تنها از این عمل ابراز ناخوشایندی نکرده اند بلکه ریشه مشکلات جامعه را در همان تفکرات خمینی که بد بختانه مجهز بسلاح و باتوم هم هست میدانند. پیش از بررسی بیشتر لازم است که ۲ گروه را در جامعه ایران از هم تشخیص دهیم.

گروه نخست:افرادی که معتقدند که جنبش اخیر مردم ایران پس از انتخابات جاری تماما یا دست کم با تقریب بالایی محدود به آرمانهای حرکت سبز هستند[7] و این حرکت هم رهبرانی چون موسوی و کروبی دارد و لذا آنها که خود را جزئی از این حرکت میدانند، میتوانند در چارچوب و فریم تعریف شده رهبران این جنبش حرکت، انتقاد، سخن رانی، راهپیمایی و .. کنند و حرکتهای خارج از این چارچوب و دور از بیانیه ها و اهداف رهبران این حرکت مقبول نیست.(نظیر جدایی نهاد دین از حکومت یا تغییر رژیم یا به رسمیت شناختن غیر خودیها(نظیر مخالف جمهوری اسلامی ،مخالف خمینی ،مخالف رهبران حرکت سبز،مخالف برخی اصلاح طلبانی که سابقه تاریکی دارند،بی دین,لاییک, بهایی,سلطنت طلب,کمونیست,مجاهدین و ...).

گروه دوم:افرادی که معتقدند که حرکت سبز بخشی از جنبش مردم ایران است و این جنبش نوک کوهی است قدیمی که از پس سالیان و در پی انتخابات اخیر از دل ایران سر بر آورده است و لذا لزوما همه افراد حاضر در آن خود را مقید به آرمانهای حرکت سبز نمیدانند.این جنبش رهبری ندارد و آرمانهای آن بر خلاف حرکت سبز با برخی از اساسی ترین ریشه های نظام جمهوری اسلامی مانند جدایی دین و حکومت در تضاد جدی قرار دارد.


به گمان نگارنده این مشکلات و بحثها و جدلها در مورد آتش زدن عکس خمینی بیش ازان که به خاطر وجود این دو گروه باشد،ناشی از رفت و آمد عده ای بین این دو گروه است یعنی آنهایی که میخواهند در آن واحد جزو هر ۲ دسته باشند و برای اینکار متوسل به دلایلی عجیب میشوند و سبب تیرگی و مبهم شدن فضای جامعه و سردر گمی مخاطبان میشوند.مسائل و سوالاتی در قبال واکنش این دو گروه درباره آتش زدن عکس خمینی به ذهن میرسد که در ادامه آنها را با شما در میان نهاده ام.

سوالاتی از گروه اول:

- اهداف جریان سبز چیست؟ آیا میتوان گفت که اصلی ترین هدف این جریان که بعد از انتخابات ایجاد شده است، اعتراض به تقلب های انتخاباتی است؟چرا این رهبران در دوره های پیش نتوانستند کسری از این میزان مردم را به خیابان بیاورند؟در این صورت آیا میتوان نتیجه گرفت که هدف اصلی این حرکت جایگزینی احمدی نژاد با موسوی است؟پس آیا رهبران این حرکت آقایان موسوی و کروبی و خاتمی هستند ؟

- خطوط قرمز حرکت سبز چیست؟ آیا خواسته های آقایان موسوی و کروبی و خاتمی خطوط قرمز این جنبش هستند؟آیا گزاره هایی نظیر جدایی نهاد دین از حکومت، تغییر رژیم در صورت عدم تمکین به خواسته های حرکت سبز یا به رسمیت شناختن غیر خودیها با دیدگاههای رهبران این جنبش همخوانی دارد؟

-سبز کیست؟معیار چیست و کیست و چه کسانی آنرا تعیین میکنند؟میزان انعطاف جنبش سبز در مقابل ورود و خروج افراد به /از آن چقدر است؟در تابستان گذشته ایران فرزندان زیادی را از دست داد.آیا قاتلین این جوانان میتوانند سبز باشند؟افرادی که شخصا "ندا" یی را خاموش نکردند، اما در مقیاسی بزرگتر آمرین و رهبران این قاتلین بودند چه(مانند آقای خامنه ای و احمدی نژاد)؟ مفهومی که سبب پرورش این آمرین و رهبران بوده اند را چه(مانند اسلام حکومتی و ولایت فقیه)؟شخصی که سرچشمه این چارچوب و نظام است و با خشونت تمام این مفاهیم را مستقر کرده و تسلسل وار سبب ایجاد نظامی این چنین،رهبرانی از این دست و قاتلینی این چنین شده است را چه(خمینی)؟خمینی را هم میتوانیم سبز بنامیم؟اگر آری داعیه اصلی نیروها و حرکت سبز برای برتری بر سرخ و سیاه و ... چیست و علت اینکه این جریان خود را ناشی از خواست مردم و مشروع میداند چیست؟و اگر نه، این "نه" را در عمل چگونه نشان میدهد؟پس چرا خواسته های رهبران آن در مقابل این نه است؟


-در هنگام اعتراضات اخیر،هنگامی که در داخل گروههایی شعارهایی نظیر" استقلال آزادی جمهوری ایرانی" و یا "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" سر دادند، به شدت مخالفت شد.این مخالفت توأما و همزمان از طرف رهبران حرکت سبز[8] و جمهوری اسلامی بود.تا آنجا که اخیر آقای خامنه ای[9] و نصرالله از حزب الها لبنان[10] نیز حرفهای جالبی در مورد این دو شعار گفته اند که نشان می دهد با از دست رفتن این شعارها چه عقب گرد عظیمی در حرکت مردم رخ داده.همچنین در خارج از ایران به کسانی که خواهان تغییر رژیم یا حمل نماد هایشان بودند اعتراض داشتید. تمام دلیل شما این بود که آرمانها و شعارهای افراطی این افراد و گروهها در داخل و خارج تناسبی با آرمانها و خواسته های حرکت سبز،افراد درون آن و رهبران آن ندارد و لذا کسی نمیتواند سبز باشد اما در عمل خواسته های حرکت سبز که حرکتی در درون جمهوری اسلامی هست را نادیده بگیرد.اما سوال من در اینجا این است که در حالی که به شدت بر این پا میفشارید که هر کس باید شعار های خود را دهد چگونه نماد حرکت سبز خود را کسی کرده ید که به رهبران شما رای نداد(ندا)؟چرا در حالی که به دیگران هشدار میدهید که حرکت شما را به نفع خودشان مصادره نکنند،خود خون جانباختگان اخیر را به نفع آرمانهای امام مصادره میکنید؟چرا از گرده های خسته مردم باز هم سواری گرفتید؟ چرا رهبران شما و شما از روز نخست به دهها نفری که کشته شده اند،صدها نفری که شکنجه شده اند یا مورد تجاوز قرار گرفته اند و هزاران نفری که زندانی شده اند، نگفته اند که این حرکت بنا بر ادعای راهبرانتان تنها مخصوص فداییان و عاشقان خمینی هست؟ به راستی مردم به خاطر زنده کردن افکار و اندیشه هایی اینچنین( نظیر سخنان اخیر آقایان موسوی و کروبی و صانعی درباره خمینی) به خیابانها آمده اند؟اگر آری آیا این یک کلاه برداری سیاسی و ورای آن دزدی حرکت مردم نیست؟گیریم صدا و سیمای جمهوری اسلامی آقای خمینی تصویری را جعل کرده، اما آیا تضمین میدهید که در این کشور هیچ دانشجو و آزادی خواهی مخالف اندیشه خمینی و خواهان آتش زدن عکس وطرز فکر و .. خمینی نیست؟پس چرا راهبرانتان این حقیقت را تکذیب میکنند؟ این تناقض در طرز فکر و عمل و گفتارتان نشانه چیست؟

-از گروه اول میپرسم که اصولا تفاوت بنیادین شما با خامنه ای و احمدی نژاد چیست که ظاهرا تا این لحظه که این مطلب را مینویسم، "نا سبز ترین" آدمهای ایران هستند(فردا را نمی دانم.اگر جایی برای سبز بودن خمینی هست پس برای آنها هم هست)؟ شما که برای آتش زدن عکس کسی نوحه سر میدهید که ریشه این شکنجه و قتلهاست چرا چنین حقی را برای جمهوری اسلامی قائل نیستید که خود را محدود به عکس نکند و پیرو راه و طرز عمل این فرد باشد و از همه ابزارها نظیر کشتن مخالفان در خیابانها یا کنج زندانها استفاده کند؟

سوالاتی از گروه دوم :

در میان گروه دوم عده ای هستند که (به راست یا دروغ) بیان میکنند که هر چند خواهان بازگشت به آرمانهای امام نیستند اما " استراتژی" و "مصلحت" حکم میکند که عکس خمینی را بالا ببرند،خود را عشق خمینی جا بزنند و یا تمنای دریافت مجوز برای اعتراض به توهین به ساحت خمینی کبیر را داشته باشند.اما باید گفت استراتژی به مثابه "نقشه ها و ابزارهایی که برای رسیدن به یک هدف خاص " به کار میگیریم، نمیتواند خود دشمن آن هدف باشد و آن ابزارها و نقشه ها هم نمیتوانند هرچیزی ناصوابی باشند. استراتژی به کلی با دورویی متفاوت هست. استراتژی ارتباطی با روزمرگی و فرو کاستن خواسته های به حق مردم ندارد.
نسبت دادان ادعاهای خود به موسوی و کروبی(نظیر اینکه آنها در واقع موافق امام و جمهوری اسلامی و خودی و غیر خودی و .. نیستند بلکه به عنوان بهانه و سپر بلا از این موارد استفاده میکنند در حالی که این ادعاها هرگز و هرگز ما به ازای خارجی و واقعی ندارد)و تنیدن تاری از خیالات خود دور این اوهام و ساختن یک استراتژی بر اساس موارد بی اساسی چون این، سرانجام نامبارکی خواهد داشت که تنها یکی از آنها هدر دادان خونهای ریخته شده و دادان هزینه های پوچ بیشتر خواهد بود.
مگر به قدرت مردم،روشنی حقیقت و راه خود یقین ندارید؟ما در این کشور به اندازه کافی انسان سیاسی کار داریم و نیازی به تزریق این سیاه بازی به بدنه جامعه نیست . جمیعت ایران بسیار جوان است و به راحتی تحت تاثیر نوشته ها و احساسات قرار میگیرد. بپذیریم که اگر با نوشته های ما جوانی به خیابان بیاید و خونش چهره را بپوشاند و ندایش بخاموشی بگراید، مسول خواهید بود؛ اگر این دورویی ها که به اسم استراتژی که به خورد او داده ید سرانجام به جمهوری اسلامی ورژن ۱.۱ ختم گردد.
شاید در قبال آتش زدن عکس خمینی این استراتژی پذیرفته باشد که فعلا بر جایگاه ولایت فقیه،اندیشه خمینی و شخص خامنه ای تمرکز کنیم و از کنار این قضیه بگذریم و به ان دامن نزنیم و همزمان در چندین جبهه نجنگیم تا آنگاه که جنبشی مردم قوت یابد اما هرگز نباید از آتش زدن عکس خمینی ابراز ناخرسندی و شرمساری کرد یا تمنای مجوز اعتراض داشت یا "عشق منی خمینی" سر داد که اینها دیگر شرم یک آرمان و دورویی محض و استفاده از همان روشهای جمهوری اسلامی است.

هیچ نیازی به این استراتژی نیست هر کس و هر گروه حرف خود را بزند تا مردم به دور از سرگردانی تصمیم بگیرند که کدام را میخواهند. به بهانه اتحاد نباید به هر چیزی تن داد.زیرا که اتحاد با هر چیزی و هر کسی سر انجامی نخواهد داشت و سر انجام این اتحاد دروغین ما را مجبور به عبور از هدفها و تکرار تجربه های پیشین، البته با هزینه هایی صد چندان میکنند.این صدا همواره باید شفاف شنیده شود.باید روزی بیاید که در این مملکت بی دین و دیندار یا بلوچ و کرد و ترک و فارس و ترکمن و لر و ... همه و همه خودی باشند.


منابع و پا نوشته ها:

1 http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=76801

2 http://aftabnews.ir/vdcba5b9.rhbfapiuur.html

3 http://www.autnews.es/node/108

4 http://www.noandish.com/com.php?id=36240

5 http://news.gooya.com/politics/archives/2009/12/097377.php

6 http://baztabonline.com/Default,fa-IR,BaztabOnline,Content,NewsDetail,Key,32020.aspx

7 به عنوان مثال آقای کروبی در نامه اخیرشان[3] میگویند:
"اكثريت قاطع كساني كه اكنون نسبت به روند برگزاري انتخابات معترض هستند و خواستار ابطال آن مي باشند همان كساني هستند كه سالها براي استقرار نظام جمهوري اسلامي ايران مبارزه كرده و در كنار ديگر نيروهاي انقلابي در راستاي پيشبرد اهداف بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران حركت كرده اند ."
و نیز گفته اند:
سردمداران اصلاحات و جنبش سبز مقيد به چارچوب‌های انقلاب، نظام و قانون اساسی هستند
جريان اصلاحات خط خود را از مخالفان با اصل نظام جدا می‌داند
http://news.gooya.com/politics/archives/2009/11/096274.php

و آقای موسوی روی جمله معروف "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر "پای فشردند.

بیانیه دیروز مشارکت:
تمامی آنانی که سر در گرو جنبش سبز دارند باید نسبت به جغرافیای سیاسی و شرایط حادث هشیار بوده و همچنان به مقاومت مسالمت آمیز و قانونی خود برای پیگیری خواست اصلی جنبش که همان تحقق آرمان امام و انقلاب اسلامی است، یعنی اجرای بدون تنازل قانون اساسی و میزان بودن رای و نظر مردم در اداره امور کشور ادامه دهند. جبهه مشارکت ایران اسلامی بار دیگر بر هویت خط امامی خود تاکید کرده و اعلام می دارد که افتخار ما وفاداری به اندیشه و آرمانهای والای امام و انقلاب اسلامی است . http://norooznews.info/news/15557.php
-
زهرا رهنورد نیز می گوید که جنبش سبز از دل اندیشه‌های امام بیرون آمده است. http://www.parlemannews.ir/?n=6231


8 متاسفانه آقای موسوی در برابر این شعاربر روی جمله معروف "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر "پای فشردند و آقای کروبی در بیانیه تصویری که پس از ۱۳ آبان دادند بیان کردند که یکی از هدفهای ایشان برای همراهی مردم در قسمتی از مسیر این بود که مواظب باشند شعار انحرافی داده نشود(که منظورشان همان شعارهایی نظیر " استقلال آزادی جمهوری ایرانی" و یا "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" می باشد) http://www.youtube.com/watch?v=2lyPHipVKeQ
افاضات افرادی نظیر مهاجرانی هم در این مورد جالب است http://news.gooya.com/politics/archives/2009/11/096280.php
بطور کلی با توجه شدت واکنشها به شعار " استقلال آزادی جمهوری ایرانی" باید این شعار را باید ورای خطوط قرمز حرکت سبز دانست.

9 http://www.youtube.com/watch?v=uaXpc6GMlD4

10 http://www.iranianuk.com/article.php?id=44600

۲ نظر:

ورتیگونه گفت...

سلام ایران مهر عزیز، چقدر با حوصله همه چیز رو بررسی کرده‌بودی. من که بین جنبش سبز و جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران تفاوت قائل هستم. تنها بخشی از این جنبش سبز یعنی بدنه غیروابسته‌اش (منظورم غیر وابسته به شکل عام هستش) با جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران همپوشانی داره، ولی متاسفانه تریبون در اختیار اون گروه دیگه قرار داره. همه‌ی مشکلات هم از همین‌جا ناشی میشه.

ممنون از بزرگواری‌ت و نظری که در وبلاگ من گذاشته بودی.

Unknown گفت...

آیت‌الله منتظری پدر انقلاب اسلامی فرمودند: 
حفظ نظام مقدمه ‌است برای حفظ و انجام دستورات اسلامی. اگر بنا باشد به بهانه حفظ نظام، اقدامات ضد اسلامی انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه اسلام
بسیجیها برادران و پدران ما هستند ‌ای برادر بسیجی‌آیا وجدانا شما قبول دارید رفتار شما به مردم مسلمان ما، رفتار اسلامی هست
چطور این جمهوریه عزیز اسلامی ما دو‌ام خواهد آورد وقتی‌رفتار دولت با مردم مسلمان ما کاملا غیر اسلامی هست