چهارشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۹

"آیا به راستی من به تو توهین کرده ام؟" : هفت مثال برای سنجش مفهوم "سخن توهین آمیز"

فراوان پیش می آید که در گفتگو های اجتماعی، سیاسی،مذهبی و یا مانند آن، هر کدام از دو سوی گفتگو بر این گمانند که جمع روبرو توهینی به آنها روا داشته و سخن توهین آمیزی گفته است.

رخنه نکردن فرهنگ گفتگو در جان ما و برداشت "توهین آمیز" بودن از هر جمله و واژگانی داشتن، ما را از رسیدن به یک زبان مشترک برای گفتگو و نقد خود و در آخر پیشرفت و شکوفایی باز میدارد و سر انجام یا ناامید، از دنبال کردن بحث صرف نظر می کنیم و یا آنکه درگیر چرخه ای از بد دهانی و درشت کلامی و گاهی هم درگیری و خشونت میشویم.

جدا از بحث ژرفی که میتوان درباره روش گفتمان،چیستی عقیده،ریشه های توهین، روش های برخورد با آن و ... داشت، آیا تا کانون با خود اندیشیده ایم که توهین به راستی چیست و چگونه سخنی را می توان توهین آمیز دانست؟ نگارنده جامعه شناس، فیلسوف و یا روان شناس نیست و از اینرو شاید نوشته پیش رو از نظر متخصصین بسیار ابتدایی به نظر آید اما بر این گمانم که اگر ما رای و اندیشه خود را در این باره بنویسیم، دست کم جامعه شناسان این اقبال را خواهند دشت که با رجوع به این اندیشه ها،کژیهای آنها را در یابند و در پی اصلاح آن بر آیند. پس امیدوارم دوستانی که دانشی در این زمینه دارند، مرا بی بهره از رایشان نگذارند و مطالبی که از قلم افتاده گوشزد نمایند.این نوشته کوتاه و همراه با مثالهای ساده و روشن به دسته بندی برخی مفاهیم می پردازد. پیشاپیش از به کار بردن برخی کلمات(که گریزی از بکار بستنشان نبوده)، پوزش می خواهم.

توهین آمیز یا غیر توهین آمیز ؟!

مثال یک : گل رز،چرند ترین گل جهان است.
برخورد شما با این جمله و برداشت شما از آن چیست‎؟ به گمان من این جمله با آنکه در بر گیرنده واژگانی درشت و ضمخت است،اما به هیچ روی توهین آمیز نیست. زیرا برای گل رز هیچ گونه شخصیت حقیقی و حقوقی قائل نیستم. هرچند نویسنده با بیانی نرمتر می تواند همین نظر و عقیده خود را بزبان بیاورد.

مثال دو:این نظر که گل رز گل چرندی هست،چرند است.
این جمله نیز به گمان من همانند همتای پیشین خود و به همان دلیل گفته شده،توهین آمیز نیست.شایسته است که اشاره کنیم که در هر دو مثال پیشین، نویسنده با بکار بستان واژگانی بهتر و سخنی استوار تر، می تواند به بیان نرمتری برسد.برای نمونه یک راه میتواند جایگزینی واژه "چرند" در دو مثال پیشین با واژه "نازیبا" باشد که به گمانم بیانی در اوج نرمی و نیکی(ولی نه لزومن درست) ، پدید می آید.

نکته دقیقی که در این میانه باقی می ماند این است که هر چند به کار نبستن واژگان درشت (مانند واژه "چرند " در دو مثال پیشین) ، بسیار پسندیده تر است اما متن و فضایی که چنان واژگانی در آن به کار رفته را نیز نباید از نظر دور داشت چه آنکه برای نمونه در جامعه ای که همه مردم از سوی قدرت حاکم ناچار به خرید و بوییدن و نگهداری گل رز هستند، از شنیدن واژه ای این چنین نباید حتا تعبیر "واژگان درشت " داشت و رنجید بلکه چاره آن است که مشامها را در بوییدن آنچه مایلند،آزاد بگذریم!

مثال سه:همه آدمهایی که گل رز را دوست دارند،چرند هستند.
این جمله را بخاطر واژگان ان توهین آمیز میدانم زیرا روی سخن آن با انسانهایی با شخصیت حقیقی و حقوقی است که به مانند گوینده این مثال نمی اندیشند.اما این جمله با "جایگزینی واژگان" قابل اصلاح است. نظیر جایگزینی "چرند" با "نا آگاه " در مثال چهار.

مثال چهار:همه آدمهایی که گل رز را دوست دارند،نا آگاه هستند.
این جمله به گمان من به هیچ روی توهین آمیز نیست.
جایگزینی واژگان و افزودن قیود برای زدودن توهین همواره امکان پذیر نیست برای نمونه

مثال پنج: برخی از آدمهایی که گل رز را دوست دارند،چرند هستند.
هنوز توهین آمیز است هرچند قید "برخی " را هم به آن افزوده باشیم. گوینده نمی تواند مدعی باشد که با آوردن برخی به جای همه گره را گشوده زیرا با کاستن "برخی از آدمهایی که گل رز را دوست دارند" از "همه آدمهایی که گل رز را دوست دارند"، باز هم گروهی از افراد بدست می اید که "گل رز را دوست دارند" و گوینده نیز "دوست داشتن گل رز" را با چرند بودن آدمی یکی گرفته و "دوست داشتن گل رز" را سبب چرند شدن می داند! پس مثال پنج تفاوتی با مثال سه ندارد و از این رو آوردن قید برخی کمکی به پاک کردن توهین در مثال پنج نخواهد کرد. ( اگر گوینده نمی خواسته "دوست داشتن گل رز" را با "چرند بودن" یکی بگیرد، دیگر پیش فرض "برخی از آدمهایی که گل رز را دوست دارند" نادرست است.)

جایگزینی واژگان به گمان من بسیار ظریف بوده و نیاز به چیرگی بر معانی واژگان دارد و از اینرو جا دارد که در صورت امکان از راه دیگری استفاده شود چه آنکه گاهی سخن آنچنان اساس نادرستی دارد که چنین داد و ستدی با سخن توهین آمیز ممکن نیست.برای نمونه در مثال زیر:

مثال شش :آدمهایی که گل رز را دوست دارند،مادرانی بدکاره دارند .

پایه سخن آنچنان نادرست است که با جایگزینی مانند:

مثال هفت :آدمهایی که گل رز را دوست دارند،مادرانی نا آگاه دارند .
هم مشکلی گشوده نمی شود و هر دو مثال شش و هفت به گونه ای توهین آمیز هستند. زیرا در هر دو مثال ، روی سخن گوینده با گروهی است که همگی شخصیتی معلوم و معین دارند ("آدمهایی که گل رز را دوست دارند")، اما در کمال شگفتی نتیجه گیری در مورد گروه دیگر (مادران دسته نخست) است و از این رو به هیچ روی این سخن راست نمی گردد و توهین از آن زدوده نمی شود.


چکیده کلام آنکه بر پایه آنچه که گفته شد، نگارنده بر این گمان است که بسیاری از جملات و سخن هایی که هر روزه از شنیدن آن برداشت های توهین آمیز می کنیم، خشمگین می شویم ودر پاسخ جمله ای خشن، درشت و این بار به راستی توهین آمیز به کار می گیریم، تهی از توهین بوده و تنها مخالف رای و نظر ما هستند. چنان چه هر هفت مثال گفته شده مخالف نظر من هستند اما تنها برخی از آنها توهین آمیز بوده اند. پس چاره کار آن است که گفتار، پندار و منطق خود در سخن را قوت بخشیم نه آنکه دیگری را سرکوب کنیم.

پا نوشت:

نوشته بسیار کوتاه پیش رو تنها نظرات نگارنده است و از این رو از رفرنسی استفاده نشده.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

ضمخت غلط است: زمخت صحیح است
اشکان

من گفت...

دوست من. توهین فقط وقتی انجام شده که از واژگانی که در جامعه به عنوان «رکیک» شناخته میشن برای توصیف هدف استفاده بشه. که البته در حد و حدود این هم شک وارده. اما میشه مثلا قانون تعیین کرد که فحش ناموسی یا ک دار یا اسامی حیوانات جزو توهین باشه.
در غیر این صورت هرگونه صحبتی شامل توهین نمیشه. برای مثال میگیم «فلان شخصیت معروف» دارای صفت «زنبارگی» یا «کودک آزاری»ه به این «دلایل». مطمئنا طرفداران اون شخص حمل به توهین خواهند کرد اما واقعیت امر اینجاست که این فقط حقیقته، اون هم از نوع مستند. پس بحث توهین رد شده محسوب میشه.
در هر حال به نظر من در بحث منطقی چیزی به نام توهین وجود نداره، حتی اگر برای مثال مادر کسی را متهم به چیزی کنیم. چون در بحث منطقی باید برای ادعا ولیل آورد و وقتی ادعایی دلیل داشت واقعیت محسوب میشه، نه چیز دیگه.