جمعه، مهر ۱۶، ۱۳۸۹

یک سخنرانی از خاتمی: تحریف تاریخ و دروغگویی؛چرا؟(بخش دوم)

سخنرانی ۱۱ خرداد ۸۹ محمد خاتمی در دیدار با جمعی از بانوان فرهنگی و دانشگاهی

جلوه ای از فهم "حق زن" در کلام خاتمی:
"تقارن سالروز میلاد حضرت زهرا با زادروز تولد حضرت امام را نشانه ای می دانیم از ارتباط معنوی و فکری انقلاب اسلامی با شخصیت حضرت زهرا"
در جمله دیگر،ضمن تحریف تاریخ اینگونه میگوید:
"زنان در جریان انقلاب اسلامی نقش ممتازی داشتند. اگر نهضت مشروطیت بیشتر، نهضتی مردانه بود و به همین جهت آنگونه که شاید و باید حقوق و منزلت زن در آن مورد توجه قرار نگرفت، از جمله حق رأی زنان، انصاف این است که در انقلاب اسلامی حضور زنان چشم گیر و در بعضی از موارد از حضور و تأثیر مردان پررنگ تر و مؤثرتر بود."
طنز تاریخ آنکه مخالفت خمینی با لایحه انجمنهای حکومتی و ولایتی زمان شاه، به خاطر اعطای حق رای به زنان بود!

در حالی که بخش بزرگی از اعتراضات اخیر ایران به ویژه زنان ایران، بر سر به رسمیت نشناختن زن و حقوق او در رژیم جمهوری اسلامی بوده است اما در کمال شگفتی خاتمی میگوید:

"در جریانات اخیر هم باز حضور آرام، موقر و محکم زنان را که حق اساسی خود و دیگران را که مورد تأیید انقلاب و قانون اساسی بود می طلبیدند."


و سرانجام دروغ بزرگ:
"البته نباید نظرات روشنگر و متفاوت حضرت امام هم در پویایی حرکت زنان و دستیابی ایشان به بخش مهمی از حقوقشان را نادیده گرفت."

مساله اسراییل و فلسطین:
"در شگفتم از شورای امنیت سازمان ملل که به سادگی کشورهایی مستقل که می خواهند از حق قانونی و شرعی خود با رعایت مقررات بین المللی استفاده کنند مورد تحریم و تهدید قرار می دهد، ولی در برابر جنایاتی اینچنین بزرگ ساکت می نشینند یا بعض حرکت های صوری آن با مخالفت و وتوی قدرت های بزرگ روبرو می شود و جنایت کار را گستاخ تر می کند."
منظور تلاش جمهوری اسلامی در دستیابی به آنچه که شوربختانه به دروغ انرژی صلح آمیز هسته ای میخواند است.

"در شگفتم از سازمان های مدافع حقوق بشر و نهادهایی چون دادگاه کیفری لاهه که جنایات بزرگ رژیم غاصب را که بارزترین مصداق جنایت علیه بشریت است می بینند و جنایتکاران را به محاکمه نمی کشانند و علیه آنان اقدام نمی کنند."
آزار انسانها در همه جا محکوم است؛از جمله ستم و آزار گاه و بیگاه ارتش اسراییل به فلسطینیها یا بیخردی گروه های تروریستی فلسطینی. کسی که حقیقتن به انسانها به شکل ابزارهای قدرت و بازی نگاه نمی کند، ظلم را در همه جا محکوم میکند.
هرچند سازمانهای حقوق بشری هم همیشه ولو به شکل ناکافی این ندانم کاری هر دو طرف اسراییل -فلسطین را محکوم کرده اند،اما آنچه برای من نیز جای شگفتی دارد آن است که هیچ گاه در ۳۱ سال گذشته گوش ما از خاتمی و خاتمی ها نشنید که جنایات رژیم اسلامی در قتل و کشتار و اعدام دسته جمعی زندانیان و جنگ هشت ساله و دزدی و چپاول(که تماما در آن دست دارند) را محکوم کنند و جملگی گروه های درون جمهوری اسلامی بر آن صحه می گذراند، آن جنگ ویرانگر را مانند امام خود نعمت می دانند، خاتمی جلادی چون لاجوردی شکنجه گر و قاتل بسیاری از زندیانیان را انسانی بسیار شریف میخواند("شهید لاجوردی سرباز سخت کوش انقلاب و خدمتگزار مردم بود"!) و حفظ چنین رژیم فاسدی را اصل می خواند. اینها خود بزرگترین دلیل بر آن است که این سخنان نه از سر انسان دوستی بلکه سوء استفاده از زجر و مشکلات انسانهای دیگر برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود و نیز البته آموزه های مذهبی فاشیستی است که بی شک باید آنرا کثیفترین نوع بازی قدرت نامید.

صندوقچه ای از دروغ گویی خاتمی را از اینجا می توانید بخوانید.میخواستم جریانی را آغاز کنم و در مورد تک تک آنها بنویسم، اما بعد از نوشتن یکی دونقد(از جمله همین مطلب و یا این یکی) دست کشیدم(یک دلیل آن به محاق رفتن و فراموشی خاتمی و در نتیجه به نقض غرض تبدیل گشتن نوشتن از او است). اگر جریانی آغاز شود که بخواهد دوباره این مرده سیاسی را زنده کند، بی شک تلاشهای امثال من هم از نو برای شناساندن خاتمی، یکی از بزرگترین ضربه گیرها و توجیه کنندگان فسادها و جنایتهای رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی آغاز می شود و این قلم کوچک همیشه آماده است.

هیچ نظری موجود نیست: